سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
پس از بیانیههای ذلتبار 77 نفر و حزب اتحاد منتشر میشود:
نامه ننگین فراکسیون امید برای رهبری
«قاسم میرزایینیکو» از نمایندگان اصلاحطلب و از اعضای فراکسیون امید مجلس، در گفتوگو با ایلنا، درباره نامه فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی به رهبر انقلاب گفته است: آقای تابش از سوی فراکسیون امید در حال تهیه نامهای از سوی این فراکسیون برای ارسال به رهبر انقلاب است. این نامه در خصوص اوضاع و حوادث اخیر به دنبال اجرای طرح افزایش قیمت بنزین است و قرار است به رهبر معظم انقلاب ارسال شود.
وی میافزاید: محورهای این نامه بیشتر بحث حوادث اخیر و نوع برخورد در این خصوص است. همچنین اعضا طی این نامه تأکید کردند که میتوانست در این خصوص تدبیر بیشتری صورت گیرد و عنوان کردند که مجلس در رأس امور نیست. پیشنویس این نامه تهیه شده و قرار است به رهبر معظم انقلاب تقدیم شود.[1]
*در اشاره به محتوای منتشر شده از این نامه و ارتباط آن با رخدادهای اخیر، بیان چند نکته ضروریست:
یکم: مجلس همچنان و تا همیشه در رأس امور است و قرار گرفتن یکسری تصمیمات در مجاری ساختاری غیر از مجلس به دلیل شرایط خاص کشور(اشاره به تصمیمات شورای هماهنگی سران قوا) به هیچ وجه به معنی تنازل شأن مجلس نیست. کما اینکه به معنای تنازل شأن هیئت دولت هم نیست.
ضمن اینکه سایر حاکمیتهای دنیا نیز تجربیات مشابهی در زمینه ایجاد ساختار در شرایط ویژه دارند و نمایندگان اصلاحطلب مجلس نباید به دلیل کماطلاعی از روند ساختارهای حکومتی در سایر ممالک دنیا، دشمنِ چیزهای ندانسته باشند.
دوم: این نکته حائز اهمیت است که چه کسانی داعیه دفاع از شأنیت مجلس را دارند!؟
اکثریتی اعتدالی و اصلاحطلب که بزرگترین هنرشان گرفتن عکس سلفی با خانم موگرینی است، چندین مرتبه به واسط کمکاری مورد انتقاد رهبر انقلاب قرار گرفتهاند و در وکیلالدولگی شهره عام و خاصاند و صراحتاً اعلام کردهاند که هوای دولت آقای روحانی را کاملا در مجلس دارند؟ [2]
پر واضح است که این نمایندگان و این مجلس که خواسته برجامی آقای روحانی تنها طی 20 دقیقه در آن تصویب شد؛ اگر با اصرار بنزینی دولت هم مواجه میشود بلافاصله با آن موافقت میکرد و هیچ سؤال الزامآوری هم راجع به چرایی عدم اجرای پیوستهای عقلانی این طرح از دولت نداشت.
از طرفی الآن هم برای استنطاق دولت درباره چرایی عدم اجرای پیوستهای عقلانی طرح اصلاح قیمت سوخت دیر نیست...
و سوم: آقایان در نامه خود خطاب به رهبری نظام؛ اشاره به «تدبیر» کردهاند!
چه تدبیری بیشتر از این که رهبر معظم انقلاب در ایام انتخابات صراحتا گفتند که بایستی به اصلح رأی داد و رئیسجمهور منتخب حتما باید ضعفهای دیگران را نداشته باشد و اهل کار جهادی باشد.
اما اصلاحطلبان چیز دیگری گفتند و برای دولتی تَکرار کردند که مانیفست ناکارآمدی آن و امیدش به توافقات خارجی از اول مشخص بود.
چه تدبیری بیشتر از این که رهبر معظم انقلاب در قبال اصرار بنزینی دولت؛ خطاب به تاریخ بیان کنند که نفیا و اثباتا نظری نداشتهاند و در ادامه نه از طرح دولت که از مُرّ ساختار نظام دفاع کنند تا اگر هم بواسطه عدم اجرای پیوستهای عقلانی طرح از سوی دولت مشکلی پیش آید؛ ساختار کشور و امنیت مردم، پایدار بماند!؟
و آیا تدبیری بیشتر از این میتوان سراغ داشت که در غیبت خواص کشور برای تبیین اولویت "صندوق رأی" به جای اعتراض خیابانی و آموزش عمومی در این باب که اعتراض با آتش زدن و کشتن و سوختن فرق دارد و حساب اشرار از مردم جداست؛ رهبر معظم انقلاب، یکّه و تنها به صحنه بیاید و به مردم بگوید که آتش زدن کار اشرار است!؟
باشد که عملکرد بفرموده فراکسیون امید در مجلس دهم، بیش از این باعث شرمندگی تاریخ پارلمانتاریسم در ایران نشود...
***
خیابان به جای صندوق رأی؛ وقتی اصلاحطلبان مشکلی با دخالت اوباش ندارند!
"روش اعتراض" بدون دخالت اشرار و اراذل
طی روزهای اخیر، گفتههایی در میان اهالی اردوگاه چپ به گوش میرسد حاکی از اینکه "اعتراض" هزینههایی هم دارد که باید پرداخته شود!
آذر منصوری، از فعالان اصلاحطلب در این باره گفته است: «طبیعی است به محض اینکه اعتراضی در این کشور شکل می گیرد مخالفین ایران روی موج آن سوار میشوند و به آن بال و پر میدهند تا بهره برداریهای خود را بکنند.»[3]
محمدجواد حجتی کرمانی هم در جای دیگری اما در اظهاراتی همسو تأکید میکند: بی تردید، همانطور که نمیتوان قیمت کالاها را با دستور کنترل کرد، نمیتوان اعتراضات را نیز از اغتشاشات تفکیک کرد! باور دارم که مردم حق اعتراض دارند و این کار را انجام می دهند. حال اینکه یک عده فاسد نیز از اعتراضات سوءاستفاده می کنند متاسفانه در همه جای دنیا هست! [4]
حسین کمالی، دبیر حزب اصلاحطلب کار نیز نفر بعدیست که در یک مصاحبه میگوید: کسانی که اعتراض دارند از نظر ما (اصلاحطلبان) حقشان است که اعتراض کنند، حتی اگر درست نباشد.[5]
* مردم در اعتراضی بدون مانیفست عقلانی که به جای حضور پرچم ایران، شاهد حضور اوباش خواهد بود شرکت کنند و آتش به همهجا سرایت کند و با دخالت اوباش؛ خونها بر زمین ریخته شود... و این از نظر اصلاحطلبان هیچ اشکالی ندارد. چون این مطامع آنهاست که بایستی اجرا شود و دست آخر کار را به براندازی برساند.
در این میان البته ظاهرا هیچ اهمیتی هم ندارد که اصلاحطلبان بودند که با "تکرار میکنم" یک دولت، یک مجلس و یک شورای شهر ناکارآمد را در دامن مردم گذاشتند و هماکنون نیز با اینکه در کنج ذهن خود میدانند راه حل مشکلات «صندوق رأی» است؛ اما دائما آدرس خیابان را به مردم میدهند تا به همان مطامع خویش دست یابند.
متأسفانه در میان رجال اصلاحات این حمیت و مردانگی یافت نمیشود که فردی از آنها به مردم بگوید تنها راه اعتراض معقول در ایران «صندوق رأی» است زیرا به قول آن افسانه قدیمی؛ تنها راه فرار از چنگ غولی که از درون چراغ جادو بیرون آمده؛ استفاده از چراغ جادو علیه اوست.
فیالواقع اگر یک فعال سیاسی یا رسانهای در ایران برای استشفای وضع موجود؛ به جای حمایت از صندوق رأی که کارآمدی و تفاوت زمین تا آسمان گزینههای مختلف خود را به مردم ایران نشان داده؛ از جایگزینهای دیگر سخن بگوید؛ حتما بایستی مطمئن بود که شنوای صدای دشمن از حلقوم عناصر داخلی هستیم.
در عین حال و جدای از راه حل آشکار و منطقی صندوق رأی؛ آنها به مردم نمیگویند که پس از قطع امید از صندوق رأی در کشورهایی مثل فرانسه یا آمریکا یا لبنان نیز اعتراض به معنی «راهپیمایی خیابانی مخالفان یک مصوبه یا یک حکومت»! نیست زیرا هیچ کشوری در دنیا اجازه چنین رفتار براندازانهای را نمیدهد بلکه معنای "حق اعتراض" در کشورهایی که امیدی به صندوق رأی و قانونگذاران نیست؛ رساندن صدای معترضان یک مسئول یا یک تصمیم به مراجع قضایی جامعه و شاکله حکومت در کنار با مجوّز قانونی و نظارت پلیس است.
در واقع این نوع اعتراض که مجدداً تأکید میشود پس از ناامیدی از صندوق رأی رخ میدهد؛ اتفاقا سبب تحکیم پایههای نظام میشود به جای آنکه به آتش زدن و حمله به نیروهای امنیتی منتج شود.
و تنها در این 2 حالت پلکانی با تقدم "صندوق رأی" است که میتوان پرچم کشور را در میان معترضین یک تصمیم رؤیت کرد و بر خلاف اظهارات حجتیکرمانی؛ مطمئن بود که اوباش نمیتوانند به میان آنها رسوخ کنند.
(مقولات پیش گفته در باب اعتراض؛ در کتاب "انقلاب" نوشته خانم هانا آرنت به تفصیل بیان شده و قابل دسترس است.)
فیالجمله باید اشاره کرد که در هیچ دموکراسی و هیچ حکومتی در جهان نمیتوان چنین فعالان سیاسیای پیدا کرد که اینچنین نسبت به امنیت کشور و خون مردم بیمبالات باشند و برای تحقق منافع و مطامع خود حتی بیخردترین حرف ممکن در سیاست یعنی "حق اعتراض نادرست"! را نیز بر زبان برانند.
جالب است که حسین کمالی در حالی از حق اعتراض نادرست برای مردم سخن میگوید که گویا یادش نیست زمانی که در ایام انتخابات مجلس دهم از سوی اصلاحطلبان وعده «لغو سربازی، مقرری بیکاری و اشتغال» را به مردم میداد+
پیش از این و حوالی سه ماه قبل بود که علیرضا علویتبار از چهرههای اصلاحطلب در یک یادداشت از این گفته بود که مردم باید در اعتراضات مسالمتآمیز خود؛ مکانهای حساس نظام را نیز به اشغال خود دربیاورند! [6]
گزارهای که نشان میدهد مقولات مورد اشاره اصلاحطلبان مثل حق اعتراض و یا مسالمتآمیز بودن چگونه به راحتی وارد فاز براندازی میشود...
چشمان ناظران کشور باید هشیار باشند که هر فعال سیاسی و رسانهای که به جای دادن آدرس صندوق رأی به مردم برای حل مشکلات، از چیزی به نام حق اعتراض در خیابانها! سخن بگوید؛ مشغول بازی در پازل «فتنه اقتصادی» است.
***
تبر بدستی و شراب خوردن علنی و آتش زدن کار مردم نیست آقای تاجزاده...
«تاجزاده» معتقد است مقابله با اغتشاش اوباش همان سرکوبهای رژیم شاه است!
مصطفی تاجزاده، فعال اصلاحطلب و از حامیان ستادی رئیسجمهور روحانی که مدتهاست مشغول سیاهنمایی از ایران و دادن آدرس خیابان به مردم است، در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا بازنشر داد، با کنایه به نظام اسلامی گفته است:
«به باور من، شاه در کودتا علیه دکتر مصدق اشتباه کرد و اگر مصدق را با کودتا برکنار نمیکرد، هم شاه سرجایش بود و سلطنت میکرد، هم به انقلاب نمیرسید اما اشتباه شاه تنها کودتا علیه مصدق نبود، اشتباهی که شاه کرد این بود که بعد از مصدق که پایههای حکومتش به لرزه افتاد، به جای اینکه درصدد جبران برآید، به سمت استبداد بیشتر رفت.»
عین همین حادثه 15 خرداد رخ داد و سرکوب مردم اشتباه بود، من معتقدم اگر بعد از 15 خرداد رژیم افزایش مشروعیت را در دستور قرار میداد و میگفت ما باید به سمت جذب رضایت مردم برویم، هرگز روحانیت در ایران به این نتیجه نمیرسید که تنها راه مقابله با شاه این است که کل حکومت را قبضه کند. این را به این دلیل میگویم که به مسئولین بگویم، اصل این تصمیم غلط بود.
او در ادامه تصریح میکند: اما آن نکتهای که در مورد شاه گفتم این است که جمهوری اسلامی نباید اشتباه شاه را تکرار کند. اینکه معلوم شده است تصمیم در مورد گرانی بنزین و شیوه اجرایش غلط بوده است، باید به سمت حل مشکل بروند و نباید به سمت سرکوب بیشتر حرکت کنند. با اتفاقات سال 98 مشروعیت سیستم سیاسی در ایران آسیب دید و باید حکومت به سمت جبران آن حرکت کند وخدای ناکرده کسی نگوید که ما هزینه دادیم و تا انتهای مسیر برویم. رفتن به انتهای این مسیر بهمعنای از بینرفتن جمهوری اسلامی است، همان اشتباهی که شاه انجام داد و 15 خرداد را سرکوب کرد و بهجای اینکه به حرف مردم گوش بدهد، دوباره سرکوب مردم را ادامه داد. جمهوری اسلامی باید اگر اشتباهی میکند، آن -را- قبول کند و بازگردد، برگشتش این است که رفراندوم، انتخابات آزاد، اعتراض مسالمتآمیز و...برگزار کند.
تاجزاده با استفاده از همین مقوله، گریزی هم به انتخابات میزند و میگوید: امیدوارم حکومت متوجه شود که به این مردم نیاز دارد. رژیم شاه گمان میکرد با تکیه بر اسلحه، قدرت آمریکا و انگلیس و ساکتکردن روسیه، میتواند حکومتش را ادامه دهد. اما تنها تکیهگاه ما مردم هستند. چند روز دیگر ثبتنام انتخابات آغاز میشود، اگر خواهان این هستیم که انتخابات را گرم برگزار کنیم، باید جامعه احساس کند که اگر به کسانی رأی داد، آن افراد میتوانند سیاست خاصی را تغییر دهند.
این فعال اصلاحطلب همچنین اظهار کرده است: برای حکومت، 2 راه وجود دارد؛ یکی اینکه بگوید من این تصمیم را گرفتهام و گوشاش را بر اعتراضات مردمی ببندد، در این شرایط مردم ممکن است در کوتاهمدت بترسند یا اعتراض را مصلحت ندانند و به هر دلیلی ساکت شوند، اما ممکن است اعتراضها به چند سال دیگر موکول شود و باز مردم به خیابان بیایند.
راه دیگر مربوط به همان سؤال اول شماست که فاصله اعتراضها بهشدت کاهش پیدا میکند.[7]
*آقای تاجزاده باید بداند که حکومت شاه یک حکومت سرسپرده بود که هم در برکناری مصدق و هم در 15 خرداد بفرموده عمل کرد.
ضمن اینکه شاه مثل جمهوری اسلامی با اوباش تبر بدست مواجه نبود بلکه مردمی رنج کشیده در مقابلش بودند که راه نجات خود را در اسلام ناب و ولایت فقیه میجستند و "گُل" به پلیس و ارتش میدادند.
تفنگ نظام جمهوری اسلامی ایران نیز همانطور که اصلاحطلبان نیز در بیانیه ننگین 77 نفره تأکید داشتند تفنگی برخاسته از بیتالمال است نه دریافتی از آمریکا و انگلیس! و این تفنگ برآمده از بیتالمال البته به سمت اشرار نشانه رفته است نه به سمت مردم که حامیان انقلاب اسلامی هستند.
از طرفی جالب است که اگر و فقط اگر دولت آقای روحانی بعنوان منتخب تاجزاده و دوستان او رفتار اقتصادی معقول «نظارت بر قیمتها» را انجام میدادند؛ امروز هیچ بستر و محملی برای تاجزاده وجود نداشت تا این حرفهای ناصحیح را مطرح کند و به ماهیگیری سیاسی و روایت جعلی از رخدادهای کشور بپردازد.
جدای از این باید از تاجزاده پرسید که چرا به مردم نمیگوید راه رفع مشکلات دستکند دولت آقای روحانی، الّا و لابد صندوق رأی است نه چیزی به نام "اعتراض مسالمتآمیز" که در صحبتهای سایر لیدرهای اصلاحات میخوانیم قرار است طی آن مراکز حساس نظام اشغال شود؛ همانطور که در آشوب اخیر در بسیاری از شهرها اشغال و سپس نابود شد! [8]
آیا پاسخ این ابهامات و چراها این نیست که آقای تاجزاده و دوستان ایشان به عمد از ناکارآمدی حمایت کردند تا مشتشان برای طرح اعتراض علیه نظام اسلامی پر باشد!؟
جالب است که تاجزاده حتی اهل پذیرش مسئولیت و عذرخواهی هم نیست و به جای اینکه به مردم بگوید ما اصلاحطلبان بودیم که وضع موجود و گرانی و تصمیمات بدون پیوست را پدید آوردیم؛ خود را در جایگاه لیدر اعتراضی جا میزند و به مردم امر و نهی میکند و راه خیابان را نشان میدهد.
تاجزادهای که چندی قبل هم صراحتا گفته بود خیلی از حرفهای ما و براندازها یکیست...[9]
تحلیلگران میگویند «فرماندهان فتنه اقتصادی» بر اساس یک نقشه 10 ساله با سیاهنمایی از اوضاع کشور، بزرگنمایی از مشکلات و حمایت از یک دولت ناکارآمد؛ چارچوبی را برای «فتنه اقتصادی» بنا گذاشتهاند که بر اساس آن قرار است با ابتنا به مقولات پیشگفته بر بیفایده بودن انقلاب اسلامی و بیدستاوردی نظام اسلامی تأکید شود و دست آخر نیز آدرس خیابان و دستور براندازی به مردم داده شود.
کما اینکه در صحبتهای تاجزاده هم دیده میشود که او به روشنی ایران اسلامی را با حکومت سرنگون شده شاه مقایسه میکند و یا دوست او یعنی سعید حجاریان نیز بصورت روزمره مشغول مقایسه ایران با حکومتهای سرنگون شده پهلوی و شوروی کمونیستی است. [10]
جالب است که در این راه شاهد پاس گلهایی مشکوک از درون ستاد دولت به اصلاحطلبان مثل عدم اجرای پیوستهای طرح اصلاح قیمت سوخت، عدم نظارت بر قیمتها و ... نیز هستیم. [11]
بدیهیست که اگر در این فضا خواص کشور ورود نداشته باشند، صندوق رأی بعنوان راه حل مشکلات به مردم نشان داده نشود و کسی هم نباشد که از مثبتات کشور و اباطیل بودن سیاهنماییها و مفسدنماییها برای افکار عمومی بگوید؛ بسا که اصلاحطلبان در نقشه دقیق خود برای ایجاد فتنهای بزرگ موفق شوند. کما اینکه تاکنون در دو پیشلرزه فتنه اقتصادی در دیماه 96 و در آبانماه 98 موفق بودهاند.
***
1_https://www.ghatreh.com/news/nn49695359
5_https://etemadonline.com/content/363487
7_ https://b2n.ir/384783